محل تبلیغات شما

دلتنگی شاید همان قطره اشکی ست که نیمه شب از چشمانت می چکد روی گونه هات...



برای تو ذره ذره اب شدم
سرمای کلامت
ذره ذره منجمدم کرد
با اینکه دوستم داشتی 
اما لمسِ جنسِ دوست داشتنت
از پشت شیشه ی صفحه ی مجازی
آسان نبود
آسان نیست!
من
 به چنین صبری که تو داری
تا شاید روزی
 در آغوش نگاهت جایم دهی
ایمان نیاوردم
نمی آورم
میدانی ای عشق
تو خامترین آرزوی منی
که با دستهایی بی نصیب
روزی باید تمامت کنم
روزی باید روزه ی سکوت بگیرم
تا هیچکس دردم را نفهمد
نفهمد هیچ نفهمد
چنین نا امیدی
میراث کدامین اندیشه بود
کدامین کلامت؟

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

روستای تاریخی بند امیر Donald's blog quesnifopex longaraterp دنیانت spatrophoree بانوهای ایرانی Best Hydraulic Hammer Manufacturers,Hydraulic Pile Driver Factories sangtanosanc نمین Namin